تعطیلات عید
سلام عشق مامان ببخشید عزیزم تو مسافرت مامان سرما خورد زیاد نتونستم ازت عکس بگیرم چند تا عکس گرفتم اونارو برات میزارم عزیزدلم.
بقیه عکس ها در ادامه مطلب
اینجا داری موتور سواری بچه هارو تماشا میکنی خیلی تعجب کرده بودی عزیزکم میخواستی سوار بشی وقتی سوارت کردیم ترسیدی پیاده شدی .
دختر نازم تو ماشین همش میخوابی الان بلند شدی موهاتو شونه کردم تا دیدی در کیف مامان بازه رفتی سراغ پولای مامان داری پول میشماری یه دونه از پولارو میدی میگی مامان به به آسوم (آدامس) بخر بخورم باشه.باشه عزیز دلم میخرم قربون باشه گفتنت برم .
اینجا داری تلاش میکنی خودت زیپ سوییشرتتو ببندی فدای تو بشم که میخوای همه ی کاراتو خودت انجام بدی
اینجام ساحل ناز تو قشم خیلی ذوق کرده بودی وقتی اومدیم دریا
اون روز 2ساعت تو آب بودی دلت نمیخواست بیای بیرون
بعد از یه آب تنی حسابی بالاخره رضایت دادی اومدی بیرون خانوم گل
مهرسا چقدر اینجا دوتایی خندیدیم بابا خوابش گرفته بود زد کنار که بخوابه من و تو هم حوصلمون سر رفت تو ماشین پیادت کردم ازت عکس بگیرم قبلش بارون اومده بود تا پامونو از ماشین گذاشتیم پایین کفشامون گلی شد تو انقدر خوشت اومده بود نگاه به کفشای من میکردی بلند بلند میخندیدی. مهرسا عاشق خنده هاتم خیلی دوست دارم.
سیزده بدر اصلا حال نداشتی مامان همش خوابیده بودی بعدازظهر همین یه عکسو ازت گرفتم
اینجام شب که از بیرون اومدیم خونه عزیز تا دیدی دایی سالار خوابیده سریع رفتی کنارش دقیقا مثله اون خوابیدی.