مهرسا جونممهرسا جونم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره
زندگی ما زندگی ما ، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

مهرسا جونم عاشقتم

خدایا تو فقط خدایی کن

1392/5/18 22:03
نویسنده : مهسا
682 بازدید
اشتراک گذاری

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت ، فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هربار به فرشتگان اینگونه میگفت :می آید من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد. . وسرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت نشست ، فرشتگان چشم به لبهایش دوختند ،. گنجشک هم هیچ نگفت. وخدا لب به سخن گشود :. با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست. . . گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام . تو همان را از من گرفتی . این طوفان بی موقع چه بود ؟ چه میخواستی از لانه محقرم ؟ کجای دنیا را گرفته بودم ؟ . سنگینی بغضی راه بر کلامش بست . سکوتی در عرش طنین انداز شد ، فرشتگان همه سر به زیر انداختند ، خدا گفت: . ماری در راه لانه ات بود ،تو در خواب بودی ، باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند .و آنگاه تو از کمین مار پر گشودی ! گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود . . وخدا گفت : وچه بسیار بلاها که بواسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی. . . . . .

 

خدایا تو فقط خدایی کن

پسندها (1)

نظرات (2)

مامانی درسا
17 مرداد 92 13:17
صدای پای عید می آید و دل مومن بر سر دو راهی آمدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است.. از آمدن آن یک دل شاد باشد یا از رفتن این یک محزون؟ عید فطر پاک ترین و عیدترین عیدهاست چرا که پاداش یک ماه عبادت و شست و شوی جان در نهر پاک رمضان است. پیشاپیش عیدتون مبارک
مهسا مامان نورا
23 مرداد 92 19:29
خیلی زیبابود مهسا جون خیلی یه سر به وب ما بزن مهرسا جونم رو ببوس