خیلی ناز خوابیدی عزیزم
دیشب خونه عزیز بودیم رفته بودیم کمک دایی رضا به خاطر پروژش که امروز قرار بود
تحویل بده عزیزدلم توام تا 5 صبح بیدار بودی میگفتی خونه درست کن من بازی کنم
باشه .دیگه انقدر شیطونی کردی دایی رضا کارشو ول کرده بود تورو بخوابونه ساعت 4
میگفتی دادا کمر بنال(آخه وقتی میخوای بگی بمال میگی بنال )دایی کمرتو مالید ما
هم فکر کردیم خوابت برده.وقتی اومدم ببرمت بخوابونمت چشماتم باز نکردی گفتی
دادا دست بنال. صبح اومدیم خونمون انقدر خسته بودی من تو آشپزخونه بودم اومدم
دیدم عروسکتو گذاشتی زیر سرت خوابیدی.الهی قربون خوابیدنت برم عزیزم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی