مهرسا جونممهرسا جونم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره
زندگی ما زندگی ما ، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

مهرسا جونم عاشقتم

عزیزکم تولدت مبارک

  زیباتر از فرشته تو را دختر آفرید گل را تراش داد وسپس پیکر آفرید   ما را خدا مکمل همدیگر آفرید تا اینکه خوب دل ببری از زمینیان زیباتر از فرشته ترا دختر آفرید طرح تو را به برکه نشان داد و بعد هم از ساقه تنت ،گل نیلوفر آفرید سنجاق کرد دشت پر از گل ،زیباتر آفرید شاعر ادامه داد غزل را  چنین، خدا افسوس که شبیه تو را کمتر آفرید  شاید به خاطر دل من بود اینچنین  زیباتر از فرشته تو را  دختر آفرید ...
11 مهر 1392

خدای خوبم دوستت دارم

هیچ عشقی با عشق الهی قابل مقایسه نیست .با زبان روح خودت با خدا حرف بزن وبگو: خدایا تو فراتر از ذهن من هستی .تو بزرگتر از آن هستی که بتوانم تو را وصف کنم. عشق تو فراتر از عشقی است که من از عزیزانم دریافت میکنم .خدایا، تو همیشه با من هستی ، فقط تو هستی که زندگی مرا هدایت میکنی . خدایا خودت به من نظر کن ،مرا از عشق خودت سیراب کن .خدایا تو از رگ گردن به من نزدیکتری ،تو مهربانترین مهربانان هستی . خدای خوب من خیلی دوستت دارم. . در ایام سختی ندای الهی را میشنوم که می گوید:به من تکیه کن چون به تو توجه دارم .بگذار که قدرت من حامی تو باشد و عشق من تو را حمل کند .من در کنارت هستم .خودت میدانی که در هر فراز و نشیبی با تو هستم. من دژ محکم زندگیت هستم ....
2 شهريور 1392

خدایا تو فقط خدایی کن

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت ، فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هربار به فرشتگان اینگونه میگفت :می آید من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد. . وسرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت نشست ، فرشتگان چشم به لبهایش دوختند ،. گنجشک هم هیچ نگفت. وخدا لب به سخن گشود :. با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست. . . گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام . تو همان را از من گرفتی . این طوفان بی موقع چه بود ؟ چه میخواستی از لانه محقرم ؟ کجای دنیا را گرفته بودم ؟ . سنگینی بغضی راه بر کلامش بست . سکوتی در عرش طنین انداز شد ، فرشتگان همه سر به زیر انداختند ، خدا گفت: . ...
18 مرداد 1392
1